من کی ام

ادامه مطلبهشیاری و مراقبت ما در لحظات مهم زندگی و زمانی که از دام ترس و عادت رها شده ایم.  تازه جلوه گر خواهند شد.منظور از عادات مثلسیگاری بودن و یا سرساعت خوابیدن و از اینقبیل عادات، تنها نیست—عادات زیادی در راهرفتن—کار با دستها و سر و صورت خود و حرف زدن و خوابیدن و شستشوی دست وصورت و نحوه شانه کردن موها و حتی نحوه نگاه کردن در آئینه هم هست—عادات خود را کشف کرده و سعی کنید آنها و هرچه مربوط بهآنها هست را از حافظه خود خارج کنید-برای شروع مبارزه با عادات، خوب است ساعات غذائی نهار خود را هرروز در یک بازه سهساعته تغییر بدهید یعنی امروز یک ساعتزودتر نهار بخورید فردا دوساعت بعد از زمان معمول نهار خوردن و پس فردا سر ساعت همیشگی غذا خوردن و به همین ترتیب عادت سر یک ساعت گرسنه شدن و غذا خوردن را از سر باز کنید.در ابتدای دقت بنظر می رسد کهتوان انسان در دریافت و آنالیز موارد دریافتیزیاد وپایان ناپذیر است. و ممکن است که انسانبر اثرخستگی و یا عامل دیگری، دست از ادراک بردارد.در حالیکه چنین نیست و ذهن و مغز ما ،در دریافت و آنالیز مراتب، با محدودیت ...ادامه دارد  |+| نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم خرداد ۱۴۰۱ساعت 11:6&nbsp توسط سید محسن موسوی  |  من کی ام...

ادامه مطلبدر حالیکه چنین نیست و ذهن و مغز ما ، دردریافت و آنالیز مراتب، با محدودیت مواجه هست. حالا این محدودیت در افراد مختلف بسیار و یا اندک، با هم تفاوت می کنند—گاهی ما بدون دقتو عادت نگاه می کنیم-گوش می دهیم-مطالعه می کنیم-لمس می کنیم -می چشیم و بو می کنیم این گونه موارد اولا بسیار اندک و نایاب هستند وانسان معمولا در مسیر اتفاقات خود بخود-- درگیردرک و تجزیه و تحلیل مراتب می شود. و گاهی اوقات هم سعی می کند. جریان وقایع را در حافظه،بصورت خاطره ذخیره کند.حالا اگر اتفاقات پیشامده طولانی بوده و از ظرفیت دریافت حافظه وذهن ما، فراتر برود. ما نکات اصلی و بر جسته موضوع را انتخاب کرده و از روی بقیه، عبور می کنیم. و ممکن است در همین فرایند، نیز درتشخیص موارد با اهمیت، دچار اشتباه شده و یا تسلسل وقایع و مطالب را از دست بدهیم- و در حالاتشدیدتر، مطالب عنوان شده در زمان حال با خاطراتو ذهنیات قبلی، قاطی شده و بعد از دقایقی چشمها ی ما روی هم رفته و به چرت می رویم. در حالیکه گوینده همچنان به گفتار خود ادامه می دهد. ولیدریافت ما از مطالب، نزدیک صفر بوده و شاید در خواب هم برویم.البته این فرایند مربوط به یک جلسهسخنرانی هست در حالیکه مواقع دیگری هم مانند دیدنیک فیلم طولانی و یا دیدن یک مسابقه فوتبال هم اینموضوع پیش می اید. که در این صورت کل روند شنیدن و دیدن مختل و تعطیل خواهد شد—پس دریافتدقیق و قدرت تجزیه و تحلیل ما در مورد دریافتهایمغزی کمی بیشتر از نیم ساعت است و اگر مجبور باشیم که مطلبی را بشنویم و اراده کنیم تا واقعا به ظرفیتو توان دریافت خود بیفزائیم، حداکثر یک ساعت توانائی انسان ادامه دارد  |+| نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم خرداد ۱۴۰۱ساعت 12:6&nbsp توسط سید م من کی ام...

ادامه مطلبترس زمانی بوجود می ایدکه شخص آرزو می کند که در الگوی خاصی زندگی کند در حالیکه زندگی  کردن بدون ترس یعنی زندگی کردن بدون یک  الگوی معین.زیرا زمانی که شخص یک الگوی  مشخصی را برای زندگی  انتخاب می کند.همین  شیوه خاص خودش منبع ترس می شود. پس  ترس های خود را بشناسید. و لیست کنید. و  زمانی که مطمئن شدید که تمام ترسهای خود را لیست کرده اید. سعی کنید. با ترس های  خود کنار بیائید. وعقاید هم از درد های روحی جلوگیری می کنند. از این رو ،فرداز اینکه عقایدش را از دست بدهد می ترسد-در حالی که او دانش کامل یا دلیل محکمی  در مورد واقعیت این عقاید در دست ندارد . از فرصتهای خود به موازات ترس خود، بهره مند شوید—عامل دیگری که باعث  کندی روند آزاد سازی ذهن می شود – عادات--- است. عادات خود را باید تغییر  دهیم. و راه آن هم اینست که اول آنها را بشناسیم. و بعدلیست کرده و سپس با تمرین و جابجائی عادات خود ،آنها رااز سر  وا کنیم –هشیاری و مراقبت ما درلحظات مهم زندگی و زمانی که از دام ترس و  عادت رها شده ایم. ادامه دارد   |+| نوشته شده در  شنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۱ساعت 7:2&nbsp توسط سید محسن موسوی  |  من کی ام...

ادامه مطلبو همین طور مولوی که گفتار مبهم و پیچیده ایی در اشعار خود دارد. اگر ما کار شناس ادبی و اساطیری  نیستیم. باید این معانی مغلق و سخت را از ذهن  خود بزدائیم. در حال حاضر اطلاعات مربوط به رستم و افراسیاب و سیاوش و....کاربرد امروزی ندارند. و  تشبیه ضحاک به حاکمان فعلی هم یک تصادف  است . که از بد روزگار در زمان ما تکرار شده. ولی بایسته گی وشایستگی مردمان امروز با آن عهد خیالی و کهن،تفاوتهای چشمگیری  دارند و دیگر نمی توانیم با یک کاوه آهنگر و یک فریدون امورات را به نفع مردم بگردانیم— لذاوجود این اطلاعات و مخصوصا معطل ماندن سر این موضوعات، باید کار متخصصین و تاریخ پژوهان و ...باشد. اینها بکار مردم عادی نمی اید و باعث کدورت ذهن و اشغال حافظه هستند—فقط همین که ما در مجموع به متفکرین  گذشته احترام قائل باشیم کفایت می کند—شما  اگر قرار باشد دستورالعمل ها و توصیه های هزار  سال و یا هفتصد سال پیش را به روز بیاورید. کلی انرژی ازدست خواهید داد. و تازه نتیجه ،چیز بدرد بخوری نیز نیست.  یکی از معمولی ترین اطلاعاتی که باید از ذهن ما، کم شود.مسائل مربوط به دروس دبیرستان و  دانشگاه هست—آن تعداد از درسهائی که بدرد  زندگی فعلی شما ،نمی خورند.باید از ذهن دور ریخته شوند—در حقیقت در دبیرستان ودانشگاه ها دروس مثل تمرین ورزشکاران است. که تمرین انها   به گسترش مغز کمک می کند. و کاربرد چندانی در زندگی روز مره ندارند-در حال حاضر که گوشی هایهوشمند و راهنمای نقشه تمام شهرها و راهها دراینترنت و گوشی موجود است دیگر حفظ کردن شماره تلفن عمه و خاله و آدرس فلا من کی ام...

ادامه مطلبپیشرفت حافظه های مجازی می تواند کمک جدی و زیادی برای ما باشند تا بتوانیم ذهن خود را از اطلاعات زیادی تخلیه کنیم—گاهی مشاهده کرده ام که فرزندان از مرگ پدر و یا مادر سختآزرده وافسرده شده اند—این یک عادت خود پسندانه هست که ما فکر کنیم نباید نزدیکان ما بمیرند و یا تا این حد از مرگشان آزرده شویم—پیشنهاد می کنم ذهن خود را از تصویر اقوامونزدیکان مرده و زنده همه خالی کنید—هر وقتواقعا دلتان تنگ شد در صورت فوت ایشان بهعکسشان نگاه کنید—اگر واقعا سعیکرده باشید که قیافه ها را فراموش کنید هر مرتبه که به یک عکس نگاه کنید مثل دیدار اولین جذاب و گیرا خواهد بود—مقدار زیادی از ظرفیت حافظه ما به مصرف نگاه داشتنتصاویر و خاطره ها می رسد که اگر به دقتتوجه کنیم متوجه خواهیم شد که خاطراتبه مرور زمان شکل عوض می کنند و گاهیبه صورتی از ذهن ما بیرون می ایند که با واقعیت زمان خود اتفاق--بسیار متفاوت و گاهی کاملا بر عکس بوده است—مثلابدی آدمهائی که می میرند کم کم در ذهنما رنگ می بازندو بعد از حدود ده سال دیگهتقریبا تمام بدی ها را فراموش کرده ایم—حالا من پیشنهاد می کنم قبل از مرگ افراد وصبوری تا ده سال-- فورا خاطرات خوبی و بدیافراد رااز ذهن خود خارج کرده و طرف را ببخشیمو یا محکوم کنیم—دقت فرمائید لازم نیست هر بار که بیاد خاطره خاصی از شخصی می افتیم دو باره ناراحت شده و دوباره بخودمان یاد آوری کنیم که او را بخشیده ایم—اگر کسی را بخشیدیدکافی است که در حالات معمولی هرگز او رابیاد نیاورید. در ذهن شما یک جرقه ایجاد می شود و شما نام طرف را بیاد می آورید اگر مراقب و هشیار نباشید مجبور می شوید تماماتفاق و یا اتفاقات فی مابین را بیادآورید. و بعداز یک مرور دردناک آهی می کشید. و برای چندمین مرتبه او من کی ام...

ادامه مطلبدر صورتی که به محض جرقه خوردن فورا تصمیم  بگیرید اختیار تفکر را از ذهن خود بگیرید. و بسرعت بیاد آورید که موضوع او تمام شده است. و چند لحظه بعد هم همه اتفاق و جرقه و فلان را فراموش کنید—شما با هر یاد آوری حتی خاطرات خوب خود، زمان ارزشمندی از عمر خود را تلف می کنید—در مورد خاطرات بد هم، روح شما کدر می شود. و  هم زمان از دست می رود .و در مورد خاطرات خوب هم-- زمان عمر شما از دست می رود-با توجه به تغییر خاطرات در طول زمان، سعی نکنید زوایا و  گوشه های اتفاقات قبلی را کامل  بخاطر بیاورید. به  سرعت دادن ذهن وحافظه خودبیفزائید.و اتفاقات را  سر سری بیاد آورده و بسرعت هم فراموش کنید. و  با تمرین ،  حافظه خود که مملو از اتفاقات خوب و بد است را تخلیه نمائید—البته عوامل باز دارنده هم وجود دارد که مهمترین آن –ترس-- است— ترس چیست؟ترس تنها در ارتباط با چیزی که منزوینیست بوجود می اید.چطور می شود از چیزی که من نمی شناسم بترسم؟ وقتی میگویم از مرگ می ترسم یعنی از این می ترسم که چیزی را که می شناسم راازدست بدهم.ترس من ازمرگنیست بلکه از این است که پیوستگی ام را با شناخته ها ازدست بدهم .ترس من همیشه درارتباط با شناخته هاست ونه ناشناخته ها.حالا این ترس درافراد مختلف عملکردهای گوناگوندارد.ترس از درداست.درد جسمی پاسخ عصبیاست.اما دردروحی زمانی ایجاد می شود کهشخص به چیزهائی دل ببندد که به او رضایت خاطرمی دهند.زیرا آنوقت از این می ترسد که کسی یا چیزی آنها را احتمالا از اوبگیرند.و انسان از هرکسی که موجب پریشانیش شودمی ترسد.و تجربه و دانش  که حاصل عمریجمع آوری است زمانی که در معرض تهدیدواقع شود موجب ترس من کی ام...

ادامه مطلبو شما از اینکه تا اینجا حامل اطلاعات کهنه و غیر مفید بوده اید تعجب خواهید کرد.هر نوع اطلاع وآموزه ایی که توسط رادیو و تلویزیون و فیلمها دریافتکرده اید. چون آلوده به سیاست های حاکمان بوده، پس دور ریختنی هستند. و از نابود سازی آنها نهراسید.با دقت و مراقبت ذهن خود را بکاوید. و تشخیص دهید.که چه اطلاعاتی در بی خبری و بی دفاعی شما در ذهن شما قرار گرفته است—کل اطلاعات(اطلاعات نه عقیده) در باره مذهبو دین خود را از ذهن خارج کنید . چون برای شما صحت و سقم و کاربرد بسیاری از این اطلاعات نا مشخص هست و بسیار هم احتمال دارد. کهدر زمان عمل-- شما دقیقا عکس اطلاعات خود در باره یک موضوع خاص را اجرا کرده باشید—اصولااطلاعات مربوط به مذهب جهت دست وپا بسته شدن و جمود اعتقادی و پر کردن ظرفیت های مغز بشرطراحی و اجرا شده اند—اگر شما آخوند نیستید واطلاعات مذهبیبرای شما با اعتقادات شما قاطی شده ،حتما باید پاک سازی ذهنی شوید—بشر امروز نیاززیادی به اطلاعات مذهبی ندارد و چون در این تلاطم زمان حال، بسیاری از اطلاعات مذهبی با چالش مواجه هستند. لذا توصیه می کنم. شدید مبانی اعتقادی خود و اطلاعات مذهبی را از هم تفکیککرده و ظرفیت های مفید مغز خود راافزایش دهید—بحث وگفتگو در باره اعتقاداتمذهبی در این مقوله وجودنخواهد داشت . و امری بسیار مشکل و کم بازده همهست—پس مقوله اعتقاد مورد نظر من نیست. وصرفا اطلاعات موجود از هر قبیلمورد نظر من می باشد—اطلاعات بعدی که باید در موردش تحقیق و دقت کنیم اطلاعات اساطیری و داستانی است--شاید در نظر شما داشتن اطلاعات مربوط به شاهنامه و ....زیاد مزاحم تفکر شمانباشد ولی همین که قسمتی از حافظه وذهن شما را اشغال کرده پس قابل بحث وبررسی هستند—بیش از هزار سال پیششاعری بس محترم اش من کی ام...

ادامه مطلب..و در صورت افراط هم کم حوصله گی و تک روی در اطلاعات را سبب می شود—احساس دانائی و  رضایت از دانائی های زیاد ،خود مانع از دریافت  بیشتر اطلاعات مفید و عملی زندگی هست.  و انبوه دانسته های خنثی موجب خستگی و آزردگی مغز و حافظه می شود— اطلاعات زیادی در ذهن و مغز افراد وجود دارد. که گاهی سالها هم بیادشان نمی اید. ولی  ذهن و مغز آنها را، در اشغال دارد. و کافیست که انگیزه و نشانه ایی به آن اطلاعات برود.  فوری در مقابل شخص ظاهر می شوند— ذکر مثال و پیشنهاد اینکه چگونه اطلاعات مفید را از غیر مفید تشخیص دهیم؟ و آنها  را به دوربریزیم کار ساده ایی نیست. فقط  اگر علاقمند به موضوع هستید و دوست  دارید ذهن شما از اطلاعات مزاحم پاک شود باید خودتان زحمت بکشید و نسبت به علامت گذاری اطلاعات و رد و قبول آن تصمیم بگیرید.بنظرمن بیش از نود درصد اطلاعات و ذهنیات ما اضافه هستند به  دلایل زیر— اطلاعات ذهن ما نتیجه تربیت ما توسط  نسل قبل است. که آنها دانسته های  کمی در مورد جهان و تکنولژی ووضعیت اقتصادی و اجتماعی حال حاضر، داشته اند. بیشتر اطلاعاتی که ارث خانوادگی ما هست مزاحم-- دست و پاگیر و دور ریختنی هستند—البته احترام به بزرگترها و بحث  نکردن در این موارد بسیار پسندیده  می باشد..آنها را راحت بگذارید و در صدد عوض کردنشان نباشید—فقط ذهن خود را از آنچه که از کودکی در آن قرار گرفته  پاک کنید—در این پاک کردن ها به مضر بودن و مفید بودن اطلاعات اهمیت ندهیدفقط دور بریزید چون مطمئن هستم کهبلافاصله ویا در عرض چند روز اطلاعات جدید و بدرد بخوری ج من کی ام...

ادامه مطلباین احترام چیست که ما به لباس می گذاریم چرا باید لباس روحانیت افتخار آمیز باشد؟ و یا یک لباسنیمه لختی یک خانم در یک میهمانی بتواند تا ایناندازه نظر ما را بخود جلب کند؟.چرا ما تا این اندازهسریالهای ترکی را دوست داریم؟.آیا متوجه بدآموزی جنسی و خانوادگی این سریالها هستیم؟-آیا به این فکر کرده ایم که ریخت و قیافه هنرپیشه هابدون گریم چه شکلی هست؟ و چرا هرچند موقت --ولی به چهره قهرمانان زن سریالها وخانمهای زیبای همسایه دلبستگی پیدا می کنیم؟ما از تاریخ واقعی گذشته تا چه اندازه مطلعهستیم؟که عینی یات واقعی امروز را با توهمات رژیمهایگذشته مقایسه و نتیجه گیری می کنیم؟ما واقعاچند کتاب تاریخ درست و حسابی خوانده ایم و باچند نفر آدم قبل از سال 57 گفتگو کرده ایم؟ .ازجغرافیای سیاسی جهان چه میدانیم؟و سئوالاتاساسی و مهم دیگر---به نظر می رسد که سئوالات من بر کوه ذهنیات شما بیفزاید! اما نظر من این نیست—عرض می کنمآنچه که شما در ذهن خود انبار کرده اید به اضافه تمام مواردیکه من عرض کردم تماما مانعرشد و ترقی و راه یابی شما به راه راست و مسیر ترقی است. با کدام تدبیر و سیاست و باچه روشی مردم ایران درمسیر دانستنی هایبیخود قرار گرفته اند- نمی دانم ولی این را شاهدهستم که رادیو و تلویزیون ج.ا مبلغ و مبشر وگسترش دهنده این نوع تفکر است. و با اجرایمسابقات زیادی که در مورد اطلاعات عمومیهست. این طرز فکر را تبلیغ کرده و اشاعه میدهد-واقعا لحظه ایی فکر کنید به کجای زندگیامروز مامی خورد که بدانیم و یا ندانیم که قبر امیر کبیر کجاست و یا پطر کبیر چه اندیشه ایی داشتو یا حتی مساحت لوزی چگونه محاسبه می شود-انباشت اطلاعات بیهوده و به ظاهر زیبا و درست ،ظرفیت مفید مغز انسان را پر کرده و او را از نتیجهگیری و تجزیه من کی ام...